کد مطلب:193273 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:94

ولادت حضرت فاطمه چگونه بود؟
مفضل بن عمر گوید: به امام صادق - علیه السلام - عرض كردم: ولایت حضرت فاطمه - سلام الله علیها - چگونه بود؟

حضرت فرمود: بله، هنگامی كه رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - با خدیجه - سلام الله علیها - ازدواج نمود، زنان مكه از خدیجه فاصله گرفتند، و از آن پس نه بر او وارد می شدند، و نه به او سلام می كردند، و نه می گذاشتند زنی بر او وارد شود، لذا ایشان را وحشتی فرا گرفت، و ناراحتی و نگرانی او به خاطر پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - بود.

و هنگامی كه به فاطمه - سلام الله علیها - حامله شد از درون شكم مادر با او سخن می گفت، و او را دلداری می داد، و خدیجه - سلام الله علیها - این مطلب را از رسول اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - پنهان می كرد.

ولی یك روز هنگامی كه رسول اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - بر خدیجه - سلام الله علیها - وارد شد شنید خدیجه - سلام الله علیها - با فاطمه - سلام الله علیها - سخن می گوید، به خدیجه فرمود: خدیجه؛ با چه كسی سخن می گویی؟

خدیجه گفت: بچه ای كه در شكمم می باشد با من سخن می گوید، و مرا



[ صفحه 309]



دلداری می دهد.

حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - فرمود: ای خدیجه؛ این جبرئیل است كه مرا خبر می دهد، و مرا بشارت می دهد كه او دختر است، و او دارای نسلی طاهر و پاك و با میمنت است، و خدای تبارك و تعالی نسل مرا از او قرار خواهد داد، و از نسل او امامانی قرار خواهد داد، و آنها را جانشینان خود در زمین پس از انقطاع وحی خود قرار خواهد داد.

خدیجه بر همین حالت بود تا اینكه ولادت فاطمه - سلام الله علیها - فرا رسید، خدیجه - سلام الله علیها - به سوی زنان قریش و بنی هاشم قاصدی فرستاد كه بیائید تا قیام كنید به آنچه زنان به آن - به هنگام زایمان - قیام می كنند.

آنان پاسخ فرستادند: كه شما ما را نافرمانی كردید، و كلام ما را قبول ننمودی، و با محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - یتیم ابوطالب ازدواج كردی در حالی كه او فقیر و بی پول بود، پس ما نمی آئیم، و ما از برای تو هیچ كاری نخواهیم كرد.

حضرت خدیجه از این بابت غمگین شد، و لذا در این حال بود كه چهار زن بر او وارد شدند كه گندمگون و قد بلند بودند، مثل اینكه زنان و بانوان بنی هاشم بودند.

خدیجه از دیدن آنان ترسید و وحشت كرد، ولی یكی از آنان گفت: ای خدیجه؛ محزون مباش پروردگارت ما را به سوی تو فرستاد و ما خواهران تو هستیم، من ساره و این آسیه دختر مزاحم - كه همراه تو در بهشت است -، و این مریم دختر عمران، و این كلثوم خواهر موسی بن عمران است، خداوند ما را به نزد تو فرستاد، تا آنچه زنان به هنگام زایمان برای زنان انجام می دهند، انجام دهیم.

سپس یكی از آنان در طرف راست خدیجه، و دیگری در طرف چپ، و سومی مقابل او، و چهارمی در پشت سر او نشستند، و فاطمه زهرا - سلام الله علیها - پاك و پاكیزه متولد شد.

و هنگامی كه زهرا - سلام الله علیها - روی زمین قرار گرفت نوری از او درخشید كه



[ صفحه 310]



وارد خانه های مكه شد، و هیچ نقطه ای از شرق و غرب زمین نبود مگر اینكه آن نور در آنجا درخشید.

و بیست نفر از زنان بهشتی (حور العین) وارد شدند كه به دست هر كدام از آنها طشتی و آفتابه ای بهشتی بود، و در آن آفتابه آبی از كوثر قرار داشت، و آن بانوئی كه مقابل خدیجه نشسته بود آفتابه را گرفت و فاطمه - سلام الله علیها - را با آب كوثر شستشو نمود، و دو عدد پارچه سفید كه از شیر سفیدتر، و بوی عطرش از مشك و عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد، در یكی از آنها فاطمه - سلام الله علیها - را پیچید و دیگری را مقنعه او قرار داد، سپس با او سخن گفت، حضرت به سخن درآمد و شهادتین را اجرا كرد و فرمود:

«أشهد أن لا اله الا الله و أن أبی رسول الله سید الأنبیاء و أن بعلی سید الأوصیاء و ولدی سادة الأسباط».

یعنی: شهادت می دهم كه خدائی نیست جز الله، و پدرم رسول الله سرور پیامبران، و شوهرم علی سرور اوصیاء، و فرزندانم سروران اسباط و نواده هایم هستند.

سپس بر همه سلام داد، و هر كدام از آن زنان را با نام خود خواند، و آنان با او خندیدند و حور العین به همدیگر بشارت دادند، و اهل آسمان به همدیگر ولادت فاطمه زهرا - سلام الله علیها - را بشارت دادند، و در آسمان نوری پدیدار گشت كه فرشته ها پیش از آن نظیر آن را ندیده بودند.

و آن زنان گفتند: ای خدیجه؛ بگیر زهرا را پاك و پاكیزه و با میمنت و با بركت، خدا به او و فرزندانش بركت بدهد.

خدیجه با خوشحالی و شادی او را گرفت، و پستان خود را در دهان او نهاد، شیر فراوان سرازیر شد. و فاطمه - سلام الله علیها - در هر روز به اندازه یك ماه، و در هر ماه به اندازه یك سال كودكان دیگر رشد می كرد. [1] .



[ صفحه 311]




[1] امالي صدوق: ص 593 ح 1.